رفتم خونه بابام بعد به هفته برگشتم خونه با خانواده شوهر زندگی میکنم دلیل اینکه یه هفته موندم اینه که پام سوخته بود وقتی بهتر شد برگشتم اومدم داخل سلام کردم پدرشوهرم تحویلم نگرفت از همون موقع هم باهام حرف نزد رسما قهره انگار بدون هیچ دلیلی منم خیلی عروس خوبیم براش چند سری اینکارو میکنه ولی اینبار منم بدتر شدم و محلش نمیدم تا اینکه دیشب خواب دیدم
هی میاد سمتم صورتمو میبوسه دستامو میگیره ازم معذرت خواهی میکنه ولی من اصلا باهاش حرف نزدم و گفتم نمیبخشمت بعد بیدار شدم دوباره که خوابیدم همون خوابو دیدم یعنی پشیمونه؟