2777
2789

خودم لیسانس مهندسی دارم

سالها هم کار کردم اما به دلایلی الان خونه نشینم

اهل مطالعه ام حسابی

شعر میگم و عاشق ادبیاتم

با دوستی در ارتباطم 

البته بیشتر دوستم تمایل به ارتباط داره و اکثر تماس ها و دیدارها از جانب اونه

ایشون دکترا داره،استاد دانشگاهه،چن تا مسئولیت شغلی مهم داره،نویسنه کتابه،کلی متشخص و با کمالاته و کلا با آدم حسابی ها و آدم هاز آنچنانی نشست و برخاست داره

حقیقتش وقتی باهم هستیم اصلا احساس کمبود ندارم کنارش اما وقتی دورم میگم ای بابا اون کجا و من کجا

میگم نکنه بهم میخنده تو دلش

گاهی به خودم میگم چرا باید با یه نفر ارتباط بگیرم که کنارش تو دلم احساس ضعف و بسیار پایین بودن کنم


خدایا تنهامون نزار

اینو لگم اما وقتی باهم حرف میزنیم من اصلا کم نمیارم و گاهی دقیقه ها به حرفام گکش میده

اما خب در نهایت مدل سخنوری و کاربرد کلمات اون خیلی بالاتر از منه

به نظرتون چه کار کنم؟

با خودم درگیرم خیلی

خدایا تنهامون نزار

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

اگه خوشت نمیاد ترکش کن خو

آرزوی خیلیاست یه دوست این طوری داشته باشن

خودم دوسش دارم

اما فقط اینا رو متوتم میشم

وگرنه چه لزومی داره اون بخواد دوستیش رو برای هیچ ادامه بده

خدایا تنهامون نزار

به دوستیت ادامه بده٬ دوستی با چنین شخصی خیلی میتونه رو شخصیتتون اثر بذاره و کم کم شما هم شبیهه ایشون میشین

 💫 Que sera, sera 💫🧚‍♀️ ☯️  خدایا من را خرج کاری کن که مرا به خاطرش آفریدی..🤍🕊️

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   asraam  |  3 ساعت پیش
توسط   آرزو1388  |  21 ساعت پیش