دامادمون وسط خونمون وايستاده بود
اينهمه آبرو داري كرديم توي اين سالها
داد ميزد آره من معتادم
اره من زن بازم
مرد بازم
ميكنم خوب ميكنم
هرزه ام همه كاره ام مواد فروشم
ميخوايد بخوايد نميخوايد نخوايد بريد گمشيد
زنمه زير عقدمه دلم ميخواد بزنمش دلم هركاري ميخواد ميكنم
💔بابام سكته كرد دوساعت بعدش كه رفت
ببين رفته بود بيمارستان اونجا هم گرفته بود به دري بري پرستارا ديده بودن حال بابام بد شده ميگفتن برو اقا برو
ميگفته نميرم اين هيچيش نيست فيلمشونه