اسی اصلا نمیتونم درک کنم بعنی چی اولین عید مشترک شوهرتو تنها فرستادی خونه مادرش ؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!
یا نباید میرفت یاباید باهم میرفتین حتی اگه اونام دعوتت نکردن نمیزاشتی شوهرت بره یا میرفتی اگه تحویلت نمیگرفتن به شوهرت میگفتی با اینکه منو دعوت نکرده بودن به احترام بزرگتریشون اومدم بی محلی کردن ..پس توهم دیگه نباید تنها بری
الهی چنان کن سرانجام کار ،توخشنود باشی و مارستگار....خانم معلم ۱۴۰۴
شما اول تحقیق کن ببین چرا پنهان میشی از بقیه.بعد ب فکر مادرشوهر و شوهر باش اون موضوع مهمتریه بعد سر فرصت ب همسرت بگو ک جاها تفریحی یا خونه پدرومادرش باهم بدید
برام عجیب بود یکم مشکوکه یعنی چی به فامیل ها نگفتن ازدواجتون؟؟؟؟ من درک نمیکنم همم شما مفهوم زن و شوهری رو درک کردین🤔🤔🤔از این به بعد باید باهم تو جمع ها باشید. حس میکنم چیزی رو ازت مخفی میکنن تو گذشت نامزدی چیزی که نخواستن بری
هر مشکلی حداقل دو راه حل داره. یک سکوت. دو گذر زمان.
[QUOTE=184068960]برام عجیب بود یکم مشکوکه یعنی چی به فامیل ها نگفتن ازدواجتون؟؟؟؟ من درک نمیکنم همم ...
نه. یا کلا خانواده سرد و بی تفاوتی هستن و همسرتون دوس نداشت چیزی رو تحمیل کنه و پدر مادرش شعور کافی ندارن و از شما خوششون نمیاد آخه حداقل این جور مواقع میگن پاشین بیاین پز شما رو به فامیلاشون بدن و... تو خانواده ما که همیشه هر دو رو باهم میخوان واسه همین من کلا درک نکردم
هر مشکلی حداقل دو راه حل داره. یک سکوت. دو گذر زمان.