ما سال اول ازدواج دعوای شدیدی کردیم
سر اینکه با خانوده کی بریم سیزده ب در 😐😐😐😐
مادر شوهرم ب شوهرم گفته بود با اونا بریم چون ماشین نداشتن
منم کلم بوی قورمه می داد اول ازدواج
😂😂😂😂
در حالی ک شوهرم داشت ظرف می شست ک خرم کنه رو حرف مادرش حرفی نزنم دعوا شد
پای خانوده ها کشید وسط و ی دعوای خیلی بزرگ و آبروریزی
آخرش هم هیشکی ما رو با خودش نبرد سیزده
خیلی بد بود خاطره اش