سلام دوستان خلاصه میگم.خانواده ی همسرم هیچ مشکلی بامن وخانواده م واین ازدواج نداشتن ولی یسری مسائل پیش اومد که بعد ازمحضر که دوسال پیش بود عقد کردیم دیگه ندیدمشون توهیچ مناسبتی حتی عروسیمون نیومدن ونمیدونن خونمون کجاست...فقط زنگ میزدن همسرم اونم فقط جواب مادرشو میداد تا کم کم دیگه باهاشون ارتباط گرفت حالا من باردارم ومادرش فهمیده الان میخواد ببینم شما بودید چیکارمیکردید
داغه بچمو میزاشتم به دلشون
میرفتم
چقدر من و شما زندگیمون مثل هم هست
تو گلی هستی از گلهای بهشت
دست راستت رو سر ما
خب مسلما مامانش باید یه زنگی زونگی چیزی بزنه
نمیخواد کاری کنی
واقعا چ مشکلی بوده حتی پسر از خونوادش دل کنده؟!عجب
باورم نمیشه چحوری تونستن عروسیتون نیان؟ دعوت کرده بودین؟
نه هیچ دعوایی بینمون بوده نه تماسی هیییچی.یهو کنار کشیدن وبهمون کم محلی کردن.همسرم از سن خیلی کم خودش کارمیکرده حتی برای عروسی هم هزارتومن کمکش نکردن وهمسرم تومجردی،خیلی کمک حالشون بوده ومنی که دارم باهاش زندگی میکنم میدونم چقدر خوبه وذات خوب ومهربونی داره اصلا نمیدونم چرا اینجوری کردن باهامون کل فامیل وخانواده م عاشق همسرم هستن ولی خیلی دلش شکست ازرفتارای خانواده ش
😳😳😳 مسکلی ندارن بعد عروسی نیومدن؟؟؟ ببین من خودم کم رفت و آمدم ولی شما قطع ارتباطین که
نمی‌رفتم ولی تو برو
خانم های با معرفت خوشگل همه تایپکا هامو بترکونید عاشقتونم
همسرم بچه ی پنجمه دوتا برادر دیگه م داره برای نامزدیش کل خرجشو همسرم بهشون داده حتی توخرید ماشین کمک کرده اما بهش گفته بودن توهرچی پول داری بده به برادرت عروسی بگیره خودت بمون چندسال دیگه همسرمم قبول نکرد وگفت ما رفتیم خونه ی مردم حرف زدیم دختر مردم مسخره ی ما نیست ماقول دادیم وباید سرقولمون باشیم سراین موضوع قهرکردن وقطع رابطه ازچندماه پیش پشیمون شدن وهی زنگ میزنن حالا که فهمیدن باردارم دیگه بیشتر اما دلم خیلی شکسته خیلی روزای سختی داشتیم خیییلی حتی نمیدونن کجا زندگی میکنیم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
37 ثانیه پیش
41 ثانیه پیش
44 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
