2777
2789
عنوان

پدرشوهرم زنگ زد به شوهرم گفت....

791 بازدید | 13 پست

یه ساله دفتر بیمه زدم ، تو این یه سال هرموقع اونا بودن شوهرم نبود ، وقتی شوهرم بود اونا نبودن ، ما ساکن تهرانیم ، اونا شهرستان ، ولی زود به زود میان تهران میمونن، خونه دارن اینجا ، شوهرمم بخاطر شغلش دو ماه سه ماه نیست ، 

این مدتو چندین بار اومدن تهران ، من بودم خوب 

امروز پدرشوهرم زنگ زده شوهرم ، میخواییم بیاییم دفتر برای تبریک ، کی هستین ؟ شوهرمم بدون نظرخواهی از من گفت ۶ بیایین

منم میخوام نرم 

چون دفتر منه  ، دفتر شوهرم نیست که با اون هماهنگ میشن 

بعدشم شوهرمم ادم حسابم نکرد یه نظر ازم بپرسه 

میخوام شوهرمو بفرستم بره دفترو باز کنه بیان ببینن

البته همیشه همینطوره ها! اصلا با من هماهنگ نمیشن هیچ موقع 

وقتی میخوان بیان ، وقتی میخوان دعوت کنن! 

ولی شوهرم همیشه منو مجبور میکنه زنگ میزنم 

الان بنظرتون برم یا نرم؟؟؟

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

برو و با روی خوش بگو من امروز خیلی کار داشتم نمیخواستم بیام دفتر اما چون شوهرم بهتون قول داده اومدم.کاش دفعه بعد به خودمم زنگ بزنین

اگر مقدوره برای آرامش روح برادر جوون‌مرگم صلوات بفرستید.    با زور و دعوا و تهدید ازدواج کردم. از اون روز دیگه رنگ خوشی ندیدم. تمام آرزوهایی که داشتم و در مسیرشون بودم دود هوا شد. شوهرم و خانواده‌ش نمی‌تونستن تحمل کنن موقعیت منو. نمیتونستن خودشون رو بالا بکشن، منو محکم کوبیدن زمین. از اون روز نماز و چادرمو گذاشتم کنار. دیگه هیچ امیدی ندارم. هرشب وقت خواب یه دور سناریو می‌چینم که خودم و بچه‌هام قرص بخوریم و بخوابیم و صبح بیدار نشیم. دلم شکسته. ده سال از جوونیم تباه شد. میشه یه روز از دست این مرد خلاص بشم؟ یا قراره این آرزو رو هم به گور ببرم؟

برو بابا خانواده شوهر کلا همینن ما این چند روز ابجیاش یا داداشش اینا خواستن بیان خوتمون زنگ‌زدن به شوهرم به من رنگ‌نمیزنن هبچ وقت

بعداز ۲سال و نیم انتظار روز تولدم1400/8/22 بی بی چکم مثبت شدخدایا شکرت😍 امروز به مورخ۱۴۰۰/۹/۱۷واسه اولین بار صدای قلب❤ نی نیم رو با ضربان ۱۵۲ گوش کردم خیلی حس خوبی بود😍 ۱۴۰۰/۱۱/۱۸جواب غربالگریم بد شد وقتی تو مطب با چشم‌گریون منتظر نوبتم بودم واسه اولین بار تکون خوردن نی نیمو حس کردم من میدونم حالت خوبه عشق مامان🤰و امروز۱۴۰۰/۱۱/۲۷ بعد۹روزانتظار جواب سل فری اومد خداروشکر جوجه من سالمه ویه دخمل نانازه😍قشنگ مامان غصه نخوری این روزای سختم تموم میشه من تمام این کبودی های رو دستم رو بخاطر تو تحمل میکنم فقط سالم بیا بغل مامانی ❤ دخترک من خیلی عجله داشت ۳۶هفته ۱۴۰۱/۴/۶اومد بغل مامانش قشنگ‌من خوش اومدی به زندگی منو بابایی 👨‍👩‍👧.                                                      و این‌بار بعد از ۱۵روز تاخیر بی بی چکم  برای دومین بار مثبت شد(ناخواسته) ولی خب خوشحالم که بی دغدغه اومدی تو‌دلم‌خوش اومدی😍.                                             امروز به مورخ ۱۴۰۳/۵/۹برای اولین بار صدای قلب کوچولوت رو‌شنیدم ۷هفته۶روزبودی کوچولوی‌من💕
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792