سلام بچه ها خوبين اومدم باهاتون درد و دل كنم
گاهي اوقات اينقد از دست مادر شوهرم حرصي ميشم كه دوست دارم زمين و زمانو گاز بگيرم
بچه ها من سه ساله ازدواج كردم و دو ساله اومدم خونه خودم اوايل ازدواجمون مادر شوهرم خونش شهرستانه و نذاشت برم خونشون بخاطر بنايي چون بعد مراسم خواستگاري عينا ميخواست خونشو شبيه خونه مامانم درست كنه كلا طبقه بالاشو زد خراب كرد عين مدل مامان من ساخت اينقد شبيه بود ( خونه مامان من گلده و گچ بري ها و كمد هاش يكم خاصه ) دقيقا مو نميزد كه ما بيشتر خندمون گرفت تا اينكه بخوايم حساس بشيم كلا هم يه دست كامل جهاز واسه خودش درست كرد همه نو از سرويس چيني و ظروف آشبزخونه و پلاستيك و دكوريجات و پرده و هر چي كه يه نوعروس ميخره .... اون موقع ما ميخواستيم عروسي بگيريم و خوب هزينه ها زياد بود شوهرم مجبور شد وام بگيره هزينه عروسي بده چون مامانش ميگفت ندارم و ٢٠٠ ميليون دادم واسه خرجاي خونم ( انگار حالا واجب بود تو اون زمان )
گذشت و گذشت شوهر من كلا همه هزينه هارو داد و جالبه تا خريداي اين خانواده اعم از پكيج واسه خونشون و خرج و برج هاي ديگه كه دقيق يادم نيست هم اويزون شوهر من بودن كه خوب صفرش كنن نتونه واسه جشن مانور بده
حتي كادوهايي كه سر جشن عروسي به من دادن شوهرم برام خريد با پولاي وام
خيلي خلاصه ميگم بچه ها ميتونم از كاراش كتاب بنويسيم در اين حد....
توي اين مدت از آشپزي ... ارايش .... نحوه لباس پوشيدنم حتي رقصيدنم هم كپي برداري ميشد ....
بچه ها من تا رژيم ميگرفتم ميگرفت تا ميرفتم باشگاه ميرفت اصن منتظر بود ببينه من چكار ميكنم
تا اينكه ما خواستيم بريم خونه خودمون و داشتيم يه خونه نقلي٤٠-٥٠ متري ميگرفتيم اينو بگم كه كلا قبل از اينكه ما بخوايم بريم خونه خودمون كلي مخالفت كرد كه شوهرت هنوز سني نداره بزارين يه سال ديگه ولي من اصرار داشتم زودتر مستقل شيم چون عروسي هم كرده بوديم
بچه ها من كه داشتم خونه ميخريدم اومد تو همون كوچه و تو همون بنگاهي كه من معامله كردم يه خونه برا خودش خريد همون ابعاد .... و باز شروع به نق زدن كه من ندارم كمك كنم من خودم خونه خريدم و.... و باز چون هيچ كمكي به ما نشد من تا ماشين زير پامو مجبور شدم بفروشم و كلي ضرر كردم و هرچي داشتم و نداشتم... پاش دادم
من جهاز كه گرفتم چيدم سليقم كلا خاصه و تم نقره اي انتخاب كردم و وسايلم مدرنه و واسه انتخابشون خيلي زحمت كشيدم يه ماه شب و روز تو بازارا بودم كه هم قيمت مناسب باشه هم زيبا اينم بگم من كلا دنبال خاص بودنم و اگ جيزي كسي داشته باشه سراغس نميرم
ايشون مجبور شد خونه اي كه با من خريد بده رهن تا امسال ...
امسال از رهن دراورده و داره عيييييين وسيله هاي من ميخره ميچينه فرش مدرن ، پرده نقره اي ظروف پلاستيكي مثل من صورتي و حتي مدل قاشق چنگال و.... نگم براتون حسادت ها و تقليد هاش تمومي نداره
خيلي دوست دارم طوري وانمود كنم كه انگار وجود خارجي ندارم و بيخيال بشم ولي نميشه چون بالاخره مادر همسرمه و گاهي كه دلم پر ميشه از كاراش سر شوهرم خالي ميكنم و عذاب ميكشم
بنظرتون چكار ميشه كرد