نامزدم اومد خونمون دوسش ندارم من هیچ حرفی نمیزدم گفت چرا چیزی نمیگی دلم برا خودم میسوزه خدا لعنتت کنه سید،ممد که ولم کردی نمیدونم چه گناهی کردم اینق بدبختم واینق بدبختی کشیدم توزندگیم متنفرم ازاین کشور ایران واین جامعه وفزهنگ که دختر توش بدبخته تنها چیزی که خوشحالم میکنخ مرگه فقط مرگ
چیزی نمیگم چون دلم خیلی از این دنیا پره...میخوام ازت هر چی بگم بغضم گلومو میبره...آدم یوقتا از خودش بی حرف باید بگذره...این روزهای آخرو ساکت بمونم بهتره...
دوست عزیز گذشته تو فراموش کن اون کسی که باهات ازدواج در حقش بدی نکن تو الان ازدواج کردی با فکر کردن به گذشته داری در حق شوهرت خیانت میکنی منم دخترم منم سختی کشیدم ولی با خودم فکر کردم نمیزارم گذشته م مثل ابر سیاه تو زندگیم باشه به زندگیت فکر کن