خیلی بدم میاد هم از مادربزرگم(مادر پدرم) و هم از عمه هام ... همشون حسودی میکنن ... نمیخوان ما پیشرفت کنیم ... مامان بزرگم همیشه میخواد دختراش پیشرفت کنن ولی وقتی به خانواده ما می رسه ...! وقتی میخوایم یه خونه یا یه وسیله واسه خونه بخریم هی نظر میده و نمیزاره ما بخریم ... زبونش زهر داره ... ولی فامیل مامانم اینا خیلی خاکی ان خیلی خوبن ... خیلی دوسشون دارم
از یه طرف میخوام ازشون دور باشم نمیشه به خاطر پدرم ...
چیکار کنم؟؟!! نماز و روزه شون سرجاشه ولی خیلی غیبت میکنن اصلا چشم دیدن منو مامانم رو ندارن
متنفرم ازشوون