2777
2789
عنوان

گذر روزگار

91 بازدید | 3 پست

ادامه تاپیک تلخ اما شیرین من ک حالا دیگ برای همیشه امیرو ازقلبم بیرون کرده بودم وسعی کردم تمرکزم فقط بزارم روی درسم تا اینک خیلی طول نکشیدی فرد جدید وارد زندگیم شد کسی ک وقتی برای اولین بار عکسشو دیدم اصلا خوشم نیومد ازش تا این حضوری دیدمش و

خو

وقتی با من حرف میزنی رفتار ارزونتو بزار توی جیبت:)                                              هیتلرم خوبه ها، اما من عاشق با پنیه سربریدنای چرچیلم                                                                                                                           https://t.me/Hich_zh

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

خب من دختر خیلی خیلی مغروری ام اگ از یکی خوشم بیاد اصلا ب روش نمیارم اما انگار کار خدا بود چند ماه بعد ازدواج امیر با اون شخص آشنا شدم تو نگاه اول از خوشم امد اما فقط ی حس خیلی معمولی بود چند ماه گذشت تا روزی ک قرار بود برای تولد یکی از دوستام بریم باغ ک اونم دعوت بود حسابی ب خودم رسیدم وقتی رسیدم باغ اونم اونجا بود چشم تو چشم شدیم اگ قبلا بهم نگاه میکرد وقتی ک بهش نگاه میکردم سریع نگاشوبرمیگردوند وخودشوجمع وجور میکرد ولی اون شب همش بهم خیر میشد وقتی بهش نگاه میکردم از رو نمیرفت تا وقتی آخر مهمونی شد همه مهمونا رفتن ولی منو  دوستم (نگار)با پارتنرش (محمد)و اون ویکی از دوستام(فاطمه) شب تو باغ موندیم دوست خانوادگی بودیم و خونواده هاهم مشکلی نداشتند با موندن ما اونجا

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792