۲۷ سالمه
میدونم مهریه اینطوریه خودم حقوق خوندم :(
من حرفم اینه ک چرا ب دلم نیست اصن چرا ب خدا برام کاری نکردن انچنانی اونسری خونه مادرشوهرم میگه برید خرید عید شوهرم چپ چپ نگاه میکنه مادرشوهرش اصن دلش نمیخاد اونا ام خرجم کنن خوب منم تازه عروسم درد اینه یا رفت گفته ما عروسی نمیگیریم بهش گفتم تو دوستی من گفت بودم عروسی برام انچنان مهم نیس ولی در صورتی ک جهاز نصف نصف باشه ن ک اینطوری بعدم داد و بیداد میکنه پر توقعی واقعن من چیکار کنم باهاش مستاصل شدم اصن :(