بچه ها دوستم امروز پیشم بود دو سال قبل با یه جراح زیبایی ازدواج کرده بود، میگفت فکر میکردم میتونم با شغلش کنار بیام حالا با اینکه همسرش خوبه ولی دخترای زیادی با انواع و اقسام تیپ و قیافه های عجیب میان و مثلا صبح تا شب تو مطب هستن و من بدم میاد میگفت خیلی اذیت میشم کارمون داره به طلاق میکشه ، میگفت شوهرم خوبه ولی دخترا رعایت نمیکنن اداب معاشرت ندارن، بنظر شما چکار کنه بخاطر اشتباهش اینکه متوجه حساسیتش قبل ازدواج نشده ؟؟ قبلا هم باهام در باره این موضوع حرف زده بود منم باز اینبار گفتم خودت هر طور صلاح میدونی اخه چی بگم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
دوستت چکاره اس؟خب شوهرش خوش قیافه اس ؟جراح زیبایی یا تو لاین زیبایه یعنی مثلا عمومیه؟من اکثرن دیدم خانمهای که سوهرشون دکتره و خودشون نیسن اکثرن کمبود اعتماد بنفس و دارن و بعد مدتی حساس میشن