داستان زندگی من (7)

بله

یک داستان زندگی پهن شده توی سایت

و همه میخونن و نتایج کار رو میبینن...

هوشیار ها که خوشبختانه جمعیت بیشتری رو تشکیل دادن،درک میکنن و سعی میکنن از تجارب دیگران استفاده کنن برای ساخت تفکرات و زندگیه بهتر...

یا اصلا یه داستان ک این روزای کرونایی بشینن تو خونه و بخونن

و کوته نظر ها هم چوب سرزنش به دست نشستن و دارن راجب کسی صحبت میکنن ک اصلا با اون یک قدم هم همراه نبودن...

و نصحیت کنا که هنوز داستان من تموم نشده چوب نصیحت رو برداشتن و انگشت اتهام رو به سمت من و خانوادم گرفتن(البته این موضوع راجب دو کاربر بود)

خلاصه

نمیدونم 15سالته یا 50

ولی ادمی به اندازه درک و شعورش از قضایا هست که ارزشمنده...

بله

واسه شمایی ک نتایج اعمال من رو میبینین گفتنه اینکه چی درست بوده چی غلط اسونه

ولی تو هم همین الان داری با ادم های دیگه زندگی میکنی

نمیدونی کدومش فردا بهت خنجر میزنه کدومش دوست و همیار توعه...

ادم ها دو رو شدن دوست من

و این صفت رو پرورش دادن

ادمی از کسی ک انتظاری نداره ضربه نمیبینه

ادمی از کسانی ک انتظار خوبی داره ضربه میبینه و مغزش در تعجب و هنگیه

اون هم برای کسی ک هنوز اول راهه

و هنوز بی تجربس،

شروع این ضربه ها شاید کمی فراتر باشه

اونم از خودی....و پشت سر هم

ولی جدا از همه ی شکست هام تاحالا ک داستانمو خوندی و میدونی

به من بگو

قبول میکنی یکروز کسی بیاد و برخلاف پاکیت بهت تهمتی بزنه ک نتونی ثابت کنی؟

و این تهمت در ایندت جایی ک فکرشم نمیکنی راه خوشبختیتو سد کنه؟

در حالی ک تو وظیفه انسانیت رو بجا اوردی و سعی کردی دختر پاک و معصومی رو از چاهی ک میخواد در اون بیفته نجات بدی

و فردا نیاد تاپیک خیانت شوهر در سایت بزنه

حالا کاری به بقیش ندارم.و فقط همین مورد کوچیکو میگم ک بین اتفاقای بدی ک واسم افتاد،اصلا یادت رفت ک چ دردیه..تهمت ناروا

یا اصلا بازی گرفته شدن قلبت ... یا اینکه خاله خودت یه تهمت دیگه ک گناه دخترش هستو بگه تو بودی و باز هم بگذریم از شَک بقیه از پاکیه تو

درحالی ک توعه بیچاره بادل تیکه تیکه تو اتاقت حبسی

تجربه اینا واسه ی دختر ک اواااایل دهه بیسته

و فامیلی ک تورو به خاک بنشونن ..کسایی ک هرلحظه جلو چشمتن و میان خونتون

ادمی درون خود چی داره

که انقدر میبینه و هنوز امیدواره برای همه چیز و باخودش میجنگه تا وحشی نشه

ادمی درون خود چی داره

که انقدر میزنن و سرکش نمیشه

اصلا ادمی درون خود چی داره

که باوجود همهههه چیز

سعی داره انسان باشه و گرما و بخشش متصاعد کنه

من از مادر و خانوادم ممنونم بخاطر تمام لحظاتی ک دوستانه به من اموزش دادند و

این خود من بودم که سعی کردم نذارم خانوادم از مشکلاتم چیزی بفهمن و این دلیل بر ناکارامدیه اونها نیست..

(البته نمیگم مشکل داشتین نرین بگین.این موضوع به خود شما و خانوادتون بستگی و ربط داره)