من ازدواجم اجباری نبود خودم خواستم چون خیلی دوست داشتم ازدواج کنم سنمم شده بود سی سال . ناراضی هم نیستم. یه بدی هایی داره نامزدم ولی خب هیچکس کامل نیست . قبلا هم اصلا فکر نمیکردم اگه سنتی ازدواج کنم حسرت عاشقارو میخورم ولی جدیدا این حس توم به وجود اومده . شما چجوری باهاش کنار میاین ؟
میسوزیمو میسازیم🤗
من همسر اولمو دوست نداشتم ازدواجمم به اصرار بابام بود بعده ۵ سال دیدم نمیتونم ادامه بدم و جدا شدم
علاقه و عشق درست با شناخت بوجود میاد دخترجان ....هیجان عشق و علاقه هایی که‌میبینی بعد چن‌ماه میره ...حسرت به دلت راه‌نده ...
منم این مدلی فکر میکردم ولی الان سه ماهه که نامزدمو میشناسم و به نظرمم خوبه خوشمم میاد ازش بهش احترام میذارم محبت میکنم چیزی کم نمیذارم ولی دوسش ندارم اونم تلاششو میکنه احترام میذاره ابراز علاقه هم داره ولی رفتاراش عاشقانه نیست . نمیدونم میتونید درک کنید حرفمو یا نه درکش یکم سخته چون خودمم قبل ازدواج همین تفکر شمارو داشتم الان درک میکنم قضیه از چه قراره
چه تضمینی هست طلاق بگیری عاشق بشی و یک شوهر عاشق پیشه گیرت بیاد ؟!!!!!!
آدم عاقل نقد را ول نمیکنه نسیه را بچسبه.
[QUOTE=178798029]منم این مدلی فکر میکردم ولی الان سه ماهه که نامزدمو میشناسم و به نظرمم خوبه خوشمم میاد ازش بهش احترا ...[/QUO
میفهمم دخترجان اما من منظورم این نبود که اصلا نسبت به طرف خنثی باشی و باهاش ازدواج کنی یه کمی علاقه هم شرطه ....خودتونم بی تاثیر نیستید به محبت کردن عادت کنید علاقه م میاد کم کم...رابطه جنسی درست خودش کلی وابستگی و علاقه میاره ....ببین تلنگر کار کجاست باید کجارو فعال کنید
ابراز علاقه میکنه نیازام هم برطرف میکنه مرد سردی نیست ولی هیجان و شور نداره که مشخصه به من عشق نداره منم همینطورم دقیقا باهاش انگار که جفتمون داریم به وظیفمون عمل میکنیم و احترام و آرامش برقرار میکنیم در همین حد. عشقی بینمون نیست کاملا منطقی همو انتخاب کردیم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
