بذارم توماشین شوهرم ، ولی اینقدر استرس دارم الان که نگو ،
آخه همینطوری همش شک و دودلی دارم و اصلا آرامش تدارم و عصبیم از فکر و خیال ولی از فکر اینکه بگیرم و متوجه چیزی بشم هم دارم میمیرم .
پس چه خاکی بریزم تو سرم .
نگید اگه طاقتشو نداری نگیر ، آخه همینجوری هم شدم مرده متحرک ، نه شادم ، نه سالمم ، حتی منی که نمیذاشتم ریشه موهام دربیاد الان سه ماهه رنگ هم نذاشتم و سفیدیاش زده بیرون ، چیکار کنم خدایا..