یه داستان نشتم دوتا دوستن یه در مخفی پیدا یکنن از خونه قدیمی پدربرگشون بعدش با کلیدی که وقتی بچه بودن داییشون بهشون داده وارد سرزمین قصه ها میشن.حالا اسمش چی بزارم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
آی آدم ها که بر ساحل نشسته شاد و خندانیدیک نفر در آب دارد می سپارد جان یک نفر دارد که دست و پای دائم می زند روی این دریای تند و تیره و سنگین که می دانید