اون مدت که هنوز نگفتی میخوای بری شهرتون
هروقت شوهرت گفت بریم خونه مامانم خوشحال شو بگو باشه یا خوشحالم نشدی ناراحت نشو نه نیار بگو باشه و اصلا بهونه نیار که پس چرا نمیریم خونه مامان من
بعد یه مدت که شوهرت از اون حرفا نزد بگو چقدر دلم تنگ شده کاش منو میبردی شهرستان بعدم یه خاطره خوبی که اونجا داشتید بگو وبخند ولی بعدش اصرار نکن که باید بریم و..
بعد برو دنبال کارهات ومنتظر باش که خودش بهت بگه که میبرتت
اگه دیدی حرفی نمیزنه برو تو حالت ناراحتی بدون اینکه بگی دقیقا چته
هرچی پرسید بگو چیزیم نیست مطمئنم که خودش پیشنهاد میده که برید اگرم نداد دیگه دمغ باش تا خودش بگه