من متاهلم و دو تابچه دارم شاغل و کارمندم.
یکی از همکارای مجردم یکی دو بار بهم پیام داد یکیش به مناسبت تبریک روز زن بود و گفت شما مثل خواهر بزرگتر من هستین و این حرفا.
دیروز به خاطر یه بحث کاری بهم پیام داد و یه کم حرف زد یهو گفت نظرت راجع به من چیه؟
گفتم در چه مورد؟ یه کم حرف زد در مورد قیافه و ...و یه دفعه گفت من به شما علاقه دارم، خیلی دوست دارم دست خودم نیست و...
گفتم من متاهلم میفهمید چی میگید؟!
گفت نمیدونستم ازدواج کردی از همون روز اول که دیدمت ازت خوشم اومد وقتی فهمیدم ازدواج کردی دنیا رو سرم خراب شد، دله دیگه این چیزا رو نمیفهمه، من واقعا بهت علاقه دارم. یه حس پاک و عاشقونه.
میخوای این حس عاشقونه رو دو طرفه کنیم؟ البته هرگز مزاحم زندگیت نمیشم.
گفتم لطفا تمومش کنین!
گفت باشه ولی بدون کهقلبم به یاد تو میتپه و همه هوش و حواسم به توئه و...
دیگه ادامه نداد.
حالا موندم فردا برم سرکار چه برخوردی باهاش بکنم اینم بگم من آدم آروم و سرسنگینی هستم و اصلا اهل آرایش نیستم، اگه باهاش احوالپرسی نکنم همکاران میفهمم اتفاقی بینمون افتاده اگه بکنم حالم ازش بهم میخوره.
شما جای من بودین چکار میکردین؟ خیلی حالم بده.