بخدا من بچه اولم بدنیا اومده بود شبو روز نداشتم از اون محله پا میشد میومد انقده عذابم داد پسرم الان چهار سالشه بخدا استرسی و دائم ناخونشن رو میخوره طفلکم
چهل روزش نشده بود مینداختش بالا میگفت ترسش میریزه بچم خودشو از ترس جم میکرد مظلوم بودم نتونستم از بچم دفاع کنم ولی تو دلم فقط لعنتش کردم گفتم خدایا اگه بقصد اذیت من اینکارارو میکنه خودش جوابشو بده بفاطمه زهرا بچم یکو نیم سال بود تقه از پشت مادر شوهرم بلند شد دوماه تو جا بود بعد اون یکی از پاهاش بی حس شد بخدا قسم انقده منو اذیت کرد اینجور شد