2777
2789
عنوان

بچه ها بیاید ماجرای خواستگاری براتون تعریف کنم

| مشاهده متن کامل بحث + 1931 بازدید | 167 پست
دوست عزیزم امیدوارم از نظر من ناراحت نشی.  قصدم راهنمایی شماست. شما اشتباه کردی از اول گفتی ...

ممنونم از پیامت . من قبلا ازدواج کردم و خیلی خیلی برای طلاقم اذیت شدم میدونم در صورت بروز مشکل هیچ قانونی از زن حمایت نمیکنه   با این آقا حدود ۳ سال هست که صحبت می کنیم و قبلا در مورد حق طلاق صحبت کرده بودم و قبول کرده بود و بهش گفته بودم قبل از آمدنتون به خانواده ات بگو . از طرفی خانواده اش راه دور هستن و پدر و مادرش بیمار و امکان رفت و آمد به این شکل نداریم . البته پدرهامون همکار بودند و مادرمون قبلا دوست بودند.این شناخت نسبی بین خانواده ها وجود داشت

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

با این اوصاف من یک احتمال میدم اینکه بهش گفتن به شرطی رضایت میدیم بیاییم خواستگاری که حرف نزنی و شر ...

نه نگفتم فقط گفتم مادرم اگه تند صحبت کرد تو آرامشت رو حفظ کن و با آرامش جواب بده چون میدونستم مادرم مخالفه 

این شرایط رو خودش میدونست از قبل  مادرش چرا حالا مثل برج زهرمار تشریف آورد 😐 اسی واقعا 3 سال ...

با خوش که حتما صحبت میکنم ولی بعد از این خواستگاری در موردش خیلی مردد شدم اون همه ابراز عشق کجا و این مدل خواستگاری کجا

نه دوست عزیز... دور از جون اگر پسر فوت کنه دختر از خانواده پسر میتونه مهریه اش رو بگیره.

من بهش گفته بودم مهریه نمیخوام بعد از عقد بهت میبخشم چون واقعا نیازی ندارم و نمیخکاستم داشتن حق طلاق باعث استرس و نگرانی اش در مورد مهریه بشه و قبول کرده بود ولی از رفتار تو خواستگاری خیلی ناراحتم

این شرایط رو خودش میدونست از قبل  مادرش چرا حالا مثل برج زهرمار تشریف آورد 😐 اسی واقعا 3 سال ...

مادرش مخالفه میگه مدام دخترهای فامیل رو بهم معرفی میکنه من قبلا ازدواج کردم و ۵ سال از این آقا بزرگترم . مادرش به این دلایل مخالفه . تنها حرفی ام که در خواستگاری زد همین بود که این از پسر من بزرگتره 

با این اوصاف من یک احتمال میدم اینکه بهش گفتن به شرطی رضایت میدیم بیاییم خواستگاری که حرف نزنی و شر ...

آها نه مادرش که هیچی نگفت فقط فامیلشون حرف میزد . بعد از رفتنشون بهش پیام دادم که این حرفها حرفهای تو بود گفت نه 

آها نه مادرش که هیچی نگفت فقط فامیلشون حرف میزد . بعد از رفتنشون بهش پیام دادم که این حرفها حرفهای ت ...

خب پس 

بهش گفتن به شرطی باهات میاییم خونه ی دخترخانم خواستگاری

که شروط و نظر ما گفته بشه

خب پس  بهش گفتن به شرطی باهات میاییم خونه ی دخترخانم خواستگاری که شروط و نظر ما گفته بشه

نه نگفتن من ازش پرسیدم ولی فامیلشون یک کلام میگفت فقط ۱۴ سکه میزنیم غیر از این ما میریم اینها از تهران اومده بود و خونه ما جنوب هست این همه راه اومده بودن اصلا حاضر نبودن از حرفشون ذره ای کوتاه بیان و اونم سکوت کرده بود

ممنونم از پیامت . من قبلا ازدواج کردم و خیلی خیلی برای طلاقم اذیت شدم میدونم در صورت بروز مشکل هیچ ق ...


الهی عزیزم... حق داری ..

ولی بنظرم با توجه به اینکه خانواده ها نسبت به هم شناخت نسبی داشتن این طور برخورد واقعا بد بوده... بهتره بیشتر صبر کنی، اینطور که من حس کردم از الان دو خانواده نسبت بهم حس خوبی ندارن.

تا خدا هست ... زندگی هست 😊
بنظرم یکبار دیگه خودتون دونفر بشینید باهم حرف بزنید و حد وسط بگیرید حد وسط بین نظر خانواده خودت و ...

قبلا در مورد همه این‌موارد صحبت کردیم و همه چی رو قبول کرده بود . راهش دور هست و الانم راهها  دوباره بسته شده . ممنونم از پیامت

قبلا در مورد همه این‌موارد صحبت کردیم و همه چی رو قبول کرده بود . راهش دور هست و الانم راهها  د ...


درسته خودش قبول کرده بوده ، ولی خانوادش نه!

پس حتما لازمه دوباره دونفری باهم صحبت کنید و حرفهاشو بشنوی


مطمئن باش اگر تو منگنه نبود ، سکوت نمیکرد تو جلسه خواستگاری

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز