نگاه کنید دو حالت وجود داره یک حالت که همسرتون شمارو کلا دوست نداره
یک حالت هم شمارو دوست داره از بیاد آوردن اون داستان بهم می‌ریزه
احتمالا حالت دومه پس همسر شما به روانپزشک نیاز داره نه مشاور
کدوم شهر هستید؟
احساس میکنم بدجوری گول خوردی . همینکه توبه کردی خودش عالیه . از خدا بخواه کمکت کنه و مهر تو و بچه رو تو دل همسرت بندازه . منم باردار بودم سر مسایل مالی باهمسرم تا مرز طلاقم پیش رفتیم از بچه های کوچیکم دور بودم یه مدت تا حدی که بچم منو نمیشناخت بعدش که منو دید . درکت میکنم خیلی عذاب کشیدم ولی اون مدت همش دلم با خدا بود و با خوندن قرآن مخصوصا سوره یاسین حالم خوب میشد و ذکر میگفتم . یهو همه چی درست شد و خداروشکر الان باهم خوبیم. توم تا میتونی برو سمت خدا و بگو هرجور خودت صلاح میدونی درستش کن. انشااله مشکلت حل بشه تا قبل زایمان . منم دو ماه به زایمان مشکلم حل شد
هیچ وقت نتونستم باور کنم که دوستم نداره حتی الان که به این حرف اصرار داره.بهش میگم پس چرا ی مدت خوب بودی میگه نقش بازی میکردم میگم اگه راست میگی پس الانم نقش بازی کن . ولی در کل بهش حق میدم که این مسایل اذیتش کنه اما فک میکنم بیشتر مواقعی که باهاش دعوام میشده ازم بدش میومده
من حس میکنم میشه این زندگی رو حفظ کرد باهاش صمیمانه در دل شب صحبت کن مگه نه اینکه قبلا همدیگر دوست داشتید پس راحت میتونید صحبت کنید بهش بگید خدا همه بنده های خطا کارشو میبخشه من هم توبه کردم منو هم بخشیده توهم ببخش توکلتوندبه خدا باشه
باور کنید اگه از ته دل با خدا صحبت کنید اگه از خدا بخواهید زندگیتون حفظ کنه میکنه
به هرکه بخواهد بی حساب می بخشد
تابحال خیلی این حرفا رو بهش زدم و فکر میکنم بی تاثیرم نبوده .فقط مشکل اینه که بخاطر ضربه های روحی زیادی که جفتمون تو زندگیمون از بچگی خوردیم هم عصبی هستیم هم اعتمادبه نفسمون پایینه.ینی من تا یکم بهم بیتوجهی میکرد عصبی میشدم و بد برخورد میکردم و طوری شده که اون میگه کل زندگیمون دعوا کردیم.اگر بتونم این موردمو درست کنم و بدون این که تو خودم بریزم که یهو منفجر بشم همه چیزو با ارامش حل کنم به امید خدا میتونم زندگیمو حفظ کنم تا خاطرات بد کمرنگ شه.از شما هم بخاطر امیدی ک بهم دادین ممنونم
خدا عوضش رو بهتون بده 😊
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
23 ثانیه پیش
24 ثانیه پیش
24 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
