2777
2789

چرا دعوا کردین نترسیدید که قطع رابطه شاید بشه و اینا من پایین خونه مادرشوهرم میشینم خیلی اذیتم میکنن خیلی سر صدا و رفتو آمده همشم بخاطر دخترم میان و میرن‌یا دختراش خوابی اینقد در میزنن میان تو خونه یهو اصلا آرامش ندارم بخدا نمیتونمم هیچی بگم انگار جلوشون لال میشم زبون دارم اما جلوی اینا نه همش میترسم ننش ازم ناراحت بشه بخدا اصلا دوست ندارم دل کسیو بشکونم یا کسیو از خودم دلخور کنم دلم نمیاد اما اونا خیلی اذیتم میکنن ننش خیلی زبونش خرابه همشون بدن خیلی متنفرم ازش کاراش هرجا میریم میزنگن که کجایین دیونم کرده میترسم ازش که دعوا کنم یا قطع رابطه نیمدونم چرا اصا دستو دلم میلرزه دهن به دهنشون میشم .دوس دارم یه دعوایی بشه قطع رابطه کنم باهاشونو ازینجا برم راحت شم هووف خستم کردن هرروز ریخت و قیافه و صداشو بشنوم حالم بهم خورده ازشون مخصوصا مادرشوهرم،😢😢

همیشه همه گفتن بیشتر از سنش میفهمه اما هیچوقت هیشکی نگفت بیشتر از سنش سختی کشیده...    

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

چرا دعوا کنی خودت به زبون خوش با رفتارت بفهمان سختته منم قطع رابطم ولی دعوا نکردم الانم مجبورم برم بعد یسال شهرشون ولی بخاطرهمسرم دخترم میرم پیششون خیلی گله کنه میگم خودت همجا گفتی منو نمیخوای منم ازت فاصله گرفتم

  اگر بخواهی به هرچیزی که به تو گفتهمی‌ شود، واکنشی عاطفی نشان بدهیبه «رنج بردن» ادامه خواهی داد.  اگراجازه دهی کلماتِ دیگران تو را کنترلکند، هرچیز دیگری هم تو را زیر سلطهخواهد گرفت! نفس بکش و بگذار بگذرد ...!!
شوهرت چی میگه؟ کاش بری مستاجری

هیچی محل نمیده منم نمیگم هیچی که اعصابش خرد نشه فقط دیشب گفتمش میگه خیلیم جامون خوبه خونه مفت و مجانی گفتم یکم درک من منو نمیهفمه اصلا مستأجری که هیچی حاضرم برم توی چادر بشینم اینجا نه هوف

همیشه همه گفتن بیشتر از سنش میفهمه اما هیچوقت هیشکی نگفت بیشتر از سنش سختی کشیده...    

من خونم نزدیکش نیست 

 تقریبا بدون دعوا و محترمانه قطع رابطه ام 

حدودا ماهی یکبار میرم 

روز مادرم نه زنگ زدم نه رفتم 

عاقبت در یک شب از شب های دور ،کودک من پا به دنیا مینهد...،آن زمان بر من ،خدای مهربان ،نام شور انگیز ❤مادر ❤مینهد...
من هفت سال کلفتیشونو کردم همه کار کردم اخر باز من بدشدم سه ماهه جداشدیم آمدیم خونع خودمون

خوشبحالت 

همیشه همه گفتن بیشتر از سنش میفهمه اما هیچوقت هیشکی نگفت بیشتر از سنش سختی کشیده...    
چه خوشبحالم جوونیمو گذاشتم هزدردی بگی گرفتم افسردگی تا وسواس

اما میدونی که الان راحت شدی دیگه 

وای منم دارم مث دیونه ها میشم فک میکنم افسردگی گرفتم  

همیشه همه گفتن بیشتر از سنش میفهمه اما هیچوقت هیشکی نگفت بیشتر از سنش سختی کشیده...    
چه خوشبحالم جوونیمو گذاشتم هزدردی بگی گرفتم افسردگی تا وسواس

اما میدونی که الان راحت شدی دیگه 

وای منم دارم مث دیونه ها میشم فک میکنم افسردگی گرفتم.  

همیشه همه گفتن بیشتر از سنش میفهمه اما هیچوقت هیشکی نگفت بیشتر از سنش سختی کشیده...    
اما میدونی که الان راحت شدی دیگه  وای منم دارم مث دیونه ها میشم فک میکنم افسردگی گرفتم   ...

اره الان راحت شدم بالخره،ببین گلم تو هم با سیاست زنونه شوهرتو راضی کن وقتی روی شو هرت خوبه بهش بگو بگو بد نیستن خانوادت ولی دوری دوستی بهتره

باز خوبه شما خونه این میان خونتون من وقتی نیستم میان خونم  یه بار  درو واکردم دیدم خونن ش ...

خخخخ  در این حد

همیشه همه گفتن بیشتر از سنش میفهمه اما هیچوقت هیشکی نگفت بیشتر از سنش سختی کشیده...    
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز