نگو اینها از قبل همه چیو اکی کردن خلاصه مادیشب رفتیم من و مادرشوهرم و شوهرم و برادرش ...خدایی خیلی خانواده خوبی بودن خیلی با شخصیت ولی نمیدونم این دختره به کی رفته بود اصلا نمیذاشت پدر مادرش حرف بزنه ...
چی میگفت مگه
خوب چی گفت
اها
پست اول بگید چی میشه😑😒
بچکون
دختره مهندسی شیمی خونده برادر شورهرم باشگاه داره .برگشت گفت من و محمد تصمیم گرفتیم برای ادامه زندگی بریم کانادا 😳😳😳
منم واسه خواستگاری برادرشوهرم رفتم خانواده دختره خیلی اذیتشوم کردن حقشونم بود
مادرشوهرم همینجوری مونده بود گفت چی ...دختره برگشت گفت من با خانواده ام صحبت کرده بودم حالا اگه محمد با شما مشورت نکرده حتما دلیلی داشته و اینکه من دوس ندارم به کسی جواب پس بدم
uupload
مادرشوهرم که جونش به پسرهاش بنده ...عصبانی شد دختره که اینو گفت یعنی اگه من عروستون شدم از این به بعد شما حق دخالت ندارین
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
30 ثانیه پیش
30 ثانیه پیش
32 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز