مامانهایی که بچه هامون ترس از مدفوع داشتن

پسرم اینجوری بود بعد از اینکه از پوشک گرفتمش فک کنم دو سه هفته درگیر بودم

ولی خب بغلش میکردم میگفتم سیفونو بکش پی پی های بد برن

کم کم عادی شد واسش

یعنی از مدفوع میترسن؟😐

آره خوب میشن نگران نباش

زن داداشم بچشو فقط برای پی پی پوشک میکرد چون میترسید و گریه میکرد ولی بنظرم اینکارو نکن اگر صندلی دارن بشون رو صندلی که چیزی نبینن

براشون جایزه درنظر بگیر تشویق میشن

پروسه سختیه باید صبور باشی

چند سالشونه؟ زود گرفتی؟

سلام من هر دو دخترم اینجوری بودن و دو بار تجربه این موضوعو دارم . اول که ایستاده دفع انجام میدادن . مثلا دخترم میرفت پشت پرده . یا دختر دومم سریع بدو بدو میرفت یه اتاق دیگه . هر دو توی پوشک کارشون رو میکردن و از دفع وحشت داشتن اگر شلوار پاشون بود یا دستشویی انقدر به خودشون میگرفتن که یبوست میشدن . روش من این بود همینجا بگم اگر کسی دلش بهم میخوره بیشتر نخونه!!!!! یه برگه بزرگ اوردم روش سه تا پی پی نقاشی کردم با چشم و ابرو و سیبیل و گل سر و همه چیز گفتم این مامان پی پی هست بابا پی پی و نی نی پی پی بعد یه دایره سیاه کشیدم گفتم اینجا خونشونه توی دستشویی هست . بعد یه بچه کشیدم در حالت نشسته ولی بدون اندام جنسی و پی پی رو توی شکم اون بچه کشیدم گفتم ببین اینا توی شکم .....( اسم بچه رو گفتم )  هستن و میگن مثلا فلانی فلانی لطفا مارو ببر دستشویی تا بریم خونمون .اون نقاشی رو میدادم رنگ کنه میبردم دستشویی دائم که میدیدش در موردش حرف میزدم  بعد چند روز میرفت دستشویی مثلا یه زور کوچیک میزد میگفتم افرین این نی نی پی پی بود مامانش کجاست ؟ زور بزن مامانش بیاد و اگر میگفت ندارم هیچ مقاومتی نمیکردم با این که میدونستم داره . اگر یواشکی توی پوشک میکرد  میگفتم اخی چه قدر ناراحتن نرفتن خونه رفتن توی سطل اشغال . با همین قصه و بازی هر دوتاشون رو راضی کردم که از این قضیه نترسن . ببخشید اگر مجبور شدم دقیق توضیح بدم

پسرم اینطور بود کلی کلیپ دانلود کردم در این مورد میدادم نگاه می‌کرد قصه میگفتم با خودم دسشویی می‌بردم.... نقاشی میکشیدم که بچه داره دسشویی میکنه... دوست عزیز سعی کن به هر روشی این قضیه رو براش عادی جلوه بدی اصلا هم زورش نکن از زیر شلوار شورت پاش کن که اگر خرابکاری کرد خونه کثیف نشه. موفق باشید

کاملا صبور باشید در این زمینه . هر چقدر زمان ببره مهم نیست بالاخره یاد میگیرن من دختر دومم که دوسال و نیمش بود زودتر یاد گرفت . اولیم از دوسالگی شروع کردم انقدر طول کشید و غصه خوردم که چند ماه گذشت اونم نزدیک دو سال و نیمش شد