بچه ها بابای من و بابا بزرگم شریکی بیست و پنج سال پیش یه ملکی در شمال خریدن اما خرده خرجاشو پدر بزرگم انجام میداد مثلا سرایدار گزفته بود در عوض میکرد از این خرجها که اصلا در موزدش با بابام مشورت نمی ورد خودش خرج میکرد همون موقع به بابام گفت بیا تو سند نصفش به نامت باشه بابام گفت من به پدر زنم اعتماد دارم الان بابا بزرکم فوت شده و داییم افتاد دنبال فروشش به گقته خودشون ۱۵۰ میخوان بفروشن الان مامات بزرگم ز زده ۴۰ میلیون به بابام و ۲۰ به مامانم میخواد بده البته مامان بزرگم خیلی مهربونه و کلا خیلی برای ما زحمت کشیده و هر وقت میریم خونشون بهمون میرسه با این سنش برای بچه هام بافتنی میبافه پست میکنه الان بخاطر کرونا بیشتر از یکسال ندیدمش اونا تهرانن ما قم و اینکه ماماتم میگه من رو حرف مامانم حرف نمیزنم و بابامم خیلی مردم دار هست میگه مال دنیا ارزش نداره با اینکه خیلی شرایط مالیمون وخیمه من خیلی ناراحت شدم چون بیست وپنج کم میده به ما