صبح ک بیدار میشم استرس دارم
فکرهای منفی میاد تو سرم
هیچ میلی ب غذا ندارم
دلم ب هیچی خوش نیس
نمیدونم چیکار کنم هیچ کنترلی رو افکارم ندارم
از روزی ک رفتم خونه مادر شوهرم اینجوری شدم
دلم فقط مرگ میخاد
چرا عزیزم
شب ها قبل خواب همه جا رو مرتب کن،بعد دوش بگیر
صب برا خودت برنامه بچین
منم دچار وسواس شده بودم،وسواس فکری
این فکر من بود که باعث ناراحتیم و دلهره ام میشد
اول با خودم خلوت کردم،و چیزایی که باعث رنجشم شده بود و به خاطر اوردم و دونه دونه برا خودم حلش کردم.
و بلند گفتم دیگه به این موضوع فکر نمیکنم،من یه بار حلش کردم.
احساس میکردم کسی دوسم نداره،حرفامو متوجه نمیشن
هم دردی ندارم
تا وقتی خودم ،خودمو قبول کردم،خودم و دست کم نگرفتم
کم کم خوب شدم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
