سلام دوستان شبتون بخیر
یه خلاصه از موضوعو میگم لطف کنین نظر بدین
من سه ماهه بایه آقایی درارتباطم به منظور آشنایی قبل ازدواج
ایشون یه سال پیش معرفی شدن به یه خانومی توسط عمشون یه ماه درارتباط بودن پدر دختر هرروز یه بهونه میاره و جدامیشن(بعدا مشخص میشه پدراون خانوم معتادبودن و دختره قبلا یه نامزدی داشته که طلاقش دادن ولی پنهونش کردن ) این اقا میگه به این اوصاف من نمیخواستمش ولی بهرحال جواب رد ازطرف خوانواده دختره بوده )مشکل من الان اینه هرچی ابراز علاقه میکنن ایشون به من و میدونم یه تمایلاتی دارن بهم به جای اینکه خوشحال بشم فورا میاد توذهنم برا اونم اینجوری بوده و خیلی اذیت میشم هرچی میام منطقی باشم یه مدت خوب میشم ولی باز هی این تفکرات میاد
بنظرتون چجوری کناربیام اصلا میتونم یا اینکه تمومش کنم این ارتباطو