2777
2789

روستای باصفایی دارن.مادرشوهرم خالمه.اونجاهم خونه خاله...خیلی دوست دارم اونجارو

ولی از وقتس عروسی کردم امونمو بریدن هرهفته میان چند روز میمونن دوساعت راهه ولی تا یاد دارم مدااام خونه ما با جاریم اینا و پدرشوهرم و فضولی و بخور بخواب منم ک نمیشه بی احترامی کنم یا بیرونشون کنم

میخوام دیگه نرم اونجا فرداا شوهرم خودش تنها میره...

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

نمیدونم. ولی خب تحت تاثیر اینجا نباش. منظورم نی نی سایتع. که همه میگن نرین خونه مادر شوهر فلانه بهمانه. اگه ادمای خوب و خوش قلبی هستن رفت و امد کن باهاشون. منکه میرم .اوناهم میان. بعضی وقتا هم نظراتی میدن درمورد زندگیمون. که من اسمش فضولی نمیذارم. زندگی پسرشونه بهرحال یه عمر زحمتشو کشیدن .غریبه هم نیستن. نظرشون میگن ماهم اگه دیدیم خوبه گوش میدیم وگرنه فراموش میکنیم

نمیدونم. ولی خب تحت تاثیر اینجا نباش. منظورم نی نی سایتع. که همه میگن نرین خونه مادر شوهر فلانه بهما ...

من آرامش ندارم مهم منم.شما مادرشوهرت بیاد خونتون برین خوش باشین ولی من خسته شدم دیگ

من مامانم سالی دوسه باربیشترخونمون نمیادچون راهش دوره،ولی مادرشوهرم هرروزمیاداونم چندبار،ارزو به دل موندم یه روزنبینمش،اره رفت وامدخوبه،بایرفت واومد،ولی هرروز خوب نیست،مطمئنم اگه برعکس میشدومامانمم هرروزمیومدشوهرمم عکس العمل خیلی بدترازمن نشون میداد،من فقط خودخوری میکنم وتحمل

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792