الان تو ی تاپیک بودم خاطره ها باحال بود گفتم بیاین تعریف کنید بخندیم
من کلا کودک درون فعالی دارم
ی پسر خاله ۸ساله دارم با چندتا دیگ از بچه های خام ک بزرگتر بودن نشسته بودیم از جن و ...حرف میزدیم
بعد گفتم بیاین قایم باشک بازی کنیم
قرار شد اون پسر خاله ۸سالم پیدامون کنه رفتم توی انباری ی چادر سیاه انداختم روی خودم دراز کشیدم اونجا هم تاریک بود
وقتی دیدم داره میاد داخل با همون چادر رو سرم بلند شدم
ی چهار پایه اهنی اونجا بود بیچاره از ترس اومد فرار کنه با سر خورد تو اون میگفت جن جن😂😂😂
خیلی حال داد😁
شما چی