2777
2789

از کم شروع کنید اول جای پایین خونه بگیرید کم کم ارتقاش بدید

خدایا ،ازت ممنون بابت نگاه پرمهرت،از اینکه یکی از فرشته هاتو.بمن سپردی ممنونم وازت میخام که  مثل همیشه کمکم کنی و نگهدارش باشی.دوست دارم خداجون.خدایا به همه کمک کن طعم مادرشدنو بچشند که بتونند عشق واقعیو تجربه کنند.کسی درمورد سرکلاژ شکمی سوال  داشت درخدمتم.

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

همسرم دوران دانشجویی پیش خرید خریده بود چند تا هم وام گرفت کم کم قسطشو میداد. 

در دل هر سیبی دانه ها محدودند در دل هر دانه سیبها نامحدود ،روزگاریست عجیب دانه باشیم نه سیب                                           طرف عینک نمیزد که نگن عینکیه جلوی پاشو ندید و خورد زمین از فردا بهش گفتن چلاق .... واسه ی خودتون زندگی کنین 🌱🌱🌱

ما تو فکرش نبودیم، یه اتفاق باعث شد بریم سراغش. اما خدا بهمون لطف بسیار داشت، چون آخر اسفند ۹۶ خریدیم و از بهار ۹۷ قیمت ها افزایش ناگهانی داشتن

گفت دانایی که گرگی خیره سر/هست پنهان در نهاد هربشر/ هر که گرگش را دراندازد به خاک/رفته رفته می شود انسان پاک/هرکه با گرگش مدارا می کند/خلق و خوی گرگ پیدا می کند/هر که از گرگش خورد دائم شکست/گرچه انسان می نماید، گرگ هست

برا ما که معجزه شد خودش خودبخود همه چیزش جور شد همون خونه ای که میخواستم. البته بگم ده سال قبلش خونه ای که با خون دل ساخته بودیم از دستمون رفت و به هر دری زدیم نتوانستیم پس بگیریم. اونو هر کاری کردیم نشد این یکی خودش درست شد. اگه کاری بخواد بشه میشه و اگه نخواهد نمیشه

لطف خداوند و تلاشای همسرم و قناعتای خودم.من جشن عروسی نخواستم و هیچ خریدی هم نکردم و پولشو پس انداز کردیم وام ازدواج رو همه میگفتن گرفتی طلابخر لااقل که اونم گذاشتیم روشو باوام مسکن و خریدیم.اینم بگم شوهرم خیلی خیلی کاراش سنگینترشده بود و بتونه علاوه بر خرج خوپه یه چیزی هم پس اندازکنه بعد چهارسال خریدیم

من حسابم زِ همه مردم این شهر جداست/من امیدم به خدا، بعدِ خدا هم به خداست

من ۷ماه بعد ازدواجم طلاهامو فروختم با وام ازدواج ۹۵مترزمین خریدیم.دوسال طول کشید کم کم خونه مونو ساختیم.ماشینمونو فروختیم پژوپارس داشتیم پیکان خریدیم ک فقط یه چیزی واسه رفت وآمدداشته باشیم.شاید باورتون نشه یه ماه نشد ساخت وساز مون تموم شد قیمت همه چی یهو رفت رو هوا.همیشه خدارو شکر میکنم همیشه موقع نیاز از راهی ک فکرشم نکردیم روزیمونو رسونده.

جهان به اعتبار خنده ی همسرجان ودخترم زیباست...

شش ماه بود عروسی کرده بودیم من باردار شدم با ی عالمه بدهی قرض و شوهرم ک شغلش زیاد درامد نداشت .ی قرعه کشی داشتیم وقتی ب اسممون در اومد بدهی ها رو دادیم ۱۵ تومنش موند شوهرم رفت با صاحب خونه صحبت کنه ک بهش پول رو بده تا کرایه نده اونم گفت اصلا چون پول ب دردم نمیخوره .خونه ای ک توش مستاجر بودم کوچیک بود ۴۸ متر بود .خلاصه شوهرم اومد خونه گفت مهسا اینجوری نمیشه هر چی داریم و نداریم میفروشیم تا خونه بخریم .من طلا زیا داشتم همه رو فروختم حتی حلقه شوهرم .ماشینمون پژو بود فروختیم ی پراید مدل پایین خریدم بعد بابام ده تومن کمک کرد از مادر شوهر برادر شوهرم قرض کردیم از دوستای شوهرم تا شد ۸۸ میلیون پول ی خونه پیدا کردیم ک ۸۰ میلیونم وام داشت روش رفتم تو مجتمع گشتیم.تا این خونمو پیدا کردیم اون موقع من ۴ ماهم بود.خلاصه بعد اون تازه نداری هامون شروع شد یک سال ب معنای واقعی کلمه ن خوردیم ن گشتیم ن پوشیدیم تا تونستیم بدهی بدیم چقدر من اون موقع ها کباب هوس میکردم ولی چون شوهرم پول نداشت اصلا ب زبون نمی اوردم رفتم بیمارستان دولتی زایمان کردم با اینکه از طبیعی می ترسیدم بخاطر اینکه پول سزارین نداشتم خلاصه خیلی سختی کشیدیم.ولی بازم خدا رو هزار مرتبه شکر

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز