2777
2789
عنوان

کسی هست منو کمک کنه چی بگم ب زنه ؟

482 بازدید | 42 پست

شماره یه خانومی تو گوشی شوهرم بود ،نوشته بود من همون خانومم که رسوندیم در خونمون گفتی بیا کاشی و سرامیک ببر، بعد من ب شوهرم گفتم میگه الکی میگه میخواد شر درست کنه و ندیدمش ،، 

بعد گفتم اگه الکی میگه و اشتباه گرفته میخواد اذیت کنه پس چجوری فهمیده تو مغازه داری؟

الان زنگ زدم ب زنه چی بگم

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خوب شوهرت اسنپه؟

چرا رسونده؟

حالا بیاد کاشی بگیره چی میشه؟؟

به شوهرت مشکوکی؟سابقه داره؟

پیشاپیش معذرت میخوام بابت زبون تند و تیز و البته حق گوم...اگه دلتون رو شکستم منو ببخشید...خوشحال میشم بهم اسم پسر معرفی کنی و به تاپیکهام یه سری بزنی....

راست میگه شوهرت معلومه بار اوله زنگ زده که خودشه معرفی کرد منم همونم 

داستان درست نکن

Saylent  قبلی🍀🍀🍀   خدایا تو با من باش❤ بگذار عالمی از من جدا گردد     چو یک دم با تو بنشینم   دل از هر غم جدا گردد

نباید سریع زنگ میزدی. بعضی وقتا اونجور که آدم فکر میکنه نیست

به نقل از آیت الله العظمی اراکی: زمانی در ایران هر جا آتش روشن میکردند مردم برای بردن زغال گداخته و روشن کردن کرسی، تنور یا منقل به آنجا میرفتند در ماه خداییِ محرم، در نزدیکی خانه یک زن بدکاره، هیئتی به پا شده بود. زن هم برای بردن آتش به محل رفت و سوال کرد زیر دیگتان روشن است؟ آتش میخواهم.  گفتند بله برو بردار. زن سمت دیگ رفت، و دید آتش خاموش شده خم شد و به هیزمها فوت کرد. مقداری از خاکستر به چشمش پاشید اما ادامه داد تا جایی که هیزمها دوباره روشن شدند. همان اندازه که میخواست برداشت و رفت.اما...همان شب خوابی دید . او دید چند نفر به گردن،دستهاو پاهایش غل و زنجیر بسته و میبرند تا عذابش کنند و هرچه فریاد میزد شما را به خدا ولم کنید کسی گوش نمیداد . زن،بانویی دید که از دور به آنها نزدیک میشد. مأمورهای عذاب با دیدن بانو زنجیرها را رها کردند. بانوی بزرگوار ایستادند و فرمودند چرا میبردیش. گفتند چون بدکاره و فاسد است . بانو گفت نههه... او نگذاشت آش نذری مجلس حسینم خراب شود ... دیگ را روشن نگهداشت. او بخاطر حسینم چشمهایش اذیت شد بخاطر حسین من رهایش کنید ....زن با ترس بسیاری وحشت زده از خواب بیدار شد و مدام با گریه و زاری از حضرت مادر، زهرای اطهر علیهاالسلام، کمک میخواست تا یاریش کند برای پاکدامنی.او همان زن انگشت نمای شهر، توبه کرد و با یاری حضرت زنی مومنه شد تا جایی که هر زمان و هر کجا روضه ای برای حضرت ارباب به پا میشد دنبالش میرفتند و او را دعوت میکردند.  و با اولین جمله روضه خوان " السلام علیک یا ابا عبدالله" زن به شدت گریه میکرد و شیون جانسوزش بلند میشد  جون و زندگیم فدات یا حضرت حسین علیه السلام که در ❤ خدایی و رضای تو رضای پروردگارمه   تو بحث کردن دانش و ادب مهمه

نباید ب روشوهرت میاوردی که...اول زنگ میزدی زنه سوپرایز شه بعد شوهرتا میکفتی...حالام زنگ زدی بگو فروشنده و بازاریاب فلان مغازم اقای فلانی گفتن زنگ بزنم بهتون کی میاین برای خرید سرامیک وازاین حرفا.اگ نباشه که حاشا میکنه

خدایاشکرت که منوبه همه ارزوهام رسوندی...خدااجونم مرسی که تاتاریخ99/9/9نی نی دارم کردی..بابت همه چیز ممنونم ازت خدای مهربونم...خدایامن به معجزه تووعدد9ایمان دارم

سلام عزیزم یه دستی بزن . بگو من همسر آقای فلانی هستم. گفتن بهتون بگم صب بیایید کاشی ببرید .اگه شناخت به شوهرت بگو چرا دروغ میگی.

خدایا شکرت . خدا جونم هرکس که امضامو میخونه حاجت روا بشه ان شا الله.خدایا شکرت خدایا شکرت  

بگو من خانم فلانی هستم، شوهرم مغازه داره، گاهی که سرشون شلوغه سفارشاتو من ثبت میکنم، شما سفرش داشتین، پیامتون رو شوهرم بهم نشون دادن

🌹🌹پولدارترینم🌹🌹 یعنی میشم😀
خوب شوهرت اسنپه؟ چرا رسونده؟ حالا بیاد کاشی بگیره چی میشه؟؟ به شوهرت مشکوکی؟سابقه داره؟

شوهرم میگه دروغ گفته من نرسوندمش ،، نه اسنپ نیس مغازه داره ،، منم میخوام بدونم چرا زنه رو رسونده اصلا ،، خب میگه نرسوندم دروغ میگه میخواد شر  درست کنه 

شوهرشم بهم زنگ زده گفته آدرس مغازتو بده ندادم ،، یه جای کار میلنگه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   8080aylinamm  |  10 ساعت پیش
توسط   آرزو1388  |  9 ساعت پیش