من و همسرم از خوشحالی تو پوستمون نمیگنجیدیم آخه دور و بر ما همه پسر داشتند باورمون نمیشد خدا بهمون دختر بده😍
والا خواهرم جورى تو پر و بالم زد كه اصلا نتونستم خوشحالى كنم خيلى رفتارش زشت بود رفتم خونه همه سكوت كرده بودن انگار مجلس عزاس😏الانم همون ادما دارن بال بال ميزنن واسه دخترم واقعا متاسفم!
شوهرم پسر دوست داشت ولى حرفى نزد فقط گفت شكرخدا كه سالمه گل دخترمون...الانم عشقش عمرش دخترمونه
خودمم دختر دوست داشتم بخصوص واسه لباساى نازش😅
اولی تقریبا میدونستم پسره دختر خیلییی دوس داشتیم ولی پسر شد بهتر شد
دومی که دل تو دلم نبود انقدررر استرس کشیدم تا سونو آنومالی وقتی گفت دختره گفتم واااااای دکتره گفت مگه چندتا دختر داری😳😳😳گفتم از خوشحالیه خوشحالیییی
برام اصلا مهم نبود جنسیت حس مادر شدن برام از هر چیزی بیشتر اهمیت داشت ولی برای همسرم اینقدر مهم بود که سر هر دو وقتی دکتر جنسیت رو گفت اشک شوق می‌ریخت. منم با شوق اون شاد میشدم و کلی خداروشکر میکردم که اونی که می‌خواسته شده.
برا من فرقی نداشت خداروشکر کردم
شوهرمم روز اول سجده شکر و گف هر چی شدولی وقتی پسر شدن گف خداروشکر ولیعهد دوتا بهم داد
ایشالا بعدی دختر بشه الان سر سومی ام همش میگ خداکنه دختر بشه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
21 ثانیه پیش
23 ثانیه پیش
25 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
