2777
2789
عنوان

دعوای عجیب

193 بازدید | 3 پست

من و خانواده همسرم از اول ازدواج چند باری با هم دعوای بدی کردیم

به قدری حرفهای بد بهم میزدن که خودشون هم سر دعوای اخر گفتن

پدرهمسرم تازه فوت شدن

برید تاپیک تقسیم ارثم رو بخونید. به خدا که هر روز به همسرم میگفتم نکنه از مادرت ارثی بخوای!

قبل از فوت پدرهمسرم، خواهر شوهرم دعوا راه انداخت که اونم توی تاپیک توضیح دادم

گذشت یه مدت کوتاه رابطه ام رو باهاشون کم کردم و منم جواب خواهر شوهرم رو دادم و باهاش دعوا کردم 

مادرم هم که از دعواهای مکرر اینها خسته بود اون هم باهاشون دعوا کرد که متاسفانه توی این زمان پدر همسرم فوت میشن...

آخرین بار بعد فوت پدرشوهرم که رفتم خونشون.

خواهر شوهرم جوری دعوا کرد که تا به حال توی عمرم فقط توی فیلمها دیده بودم

من با مادرشوهر نشسته بودیم چایی میخوردیم که خواهر شوهرم از اتاقش اومد بیرون و کلی دعوا و بدوبیراه و هزاران توهین که من گذاشتم به حساب داغدار بودنش

ولی به جایی رسید که گفت اگه نری بیرون ۱۱۰ خبر میکنم

و به ۱۱۰ هم زنگ زد

توی حرفهاش چندین بار اشاره میکرد که این خونه به نام من زده شده و تا ابد بنشینی اینجا ارثی بهت نمیرسه!!!!!

جون بچم رو قسم میخورم که من اصلا فکر ارث نبودم!!!!

کلی بهم توهین کرد که برم و برنگردم. گفت چقدر بی حیا و بی‌بته ای که حرف میشنوی ولی نمیری!!!

آخر با تاپ شلوارک رفت توی حیاط دااااد و بیداد که برو بیرون

همه همسایه ها از پنجره نگاه میکردن

اصلا یه همچین دختری نیست که اینجور رفتار کنه!

تحصیلکرده و وضع مالی خوبی هم دارن

من فقط حس میکنم به خاطر پول با من اینطوری کرد

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792