دوستم بایه پسری دوسته خیلی دوستش داره میگ پسره هم خیلی دوستم داره ازچشماش معلومه وبهم ثابت شده ک دوستم داره. اماوقتی صحبت ازرابطمون شدگفته من تصمیم جدی برااینده ندارم چون شرایطم واسه ازدواج معلوم نیست ونمیتونم قول صددردصدازدواج بهت بدم اماواقعاوازته دلم دوستت دارم. حالادوستمم قبول کرده بااین شرایط باهم باشن چون میگ میدونم دوستم داره. امامشکل این جاس که دوستم هروقت میخادپسره روببینه بهش میگ بیاخونه وقتی دوستم قبول نمیکنه پسره ناراحت میشه ومیگ من دوستت دارم واقعاچرااینقدبهم بی اعتمادی مگه من پستم که بخام بهت آسیبی برسونم. امادوستم میگ واقعا دوستش دارم امانمیتونم برم خونش خانوادم بفهمن میکشنم وخودم هیچ جوره دلم رضایت نمیده ک برم خونش توی خونه تنهاباشیم. منم بهش میگم واقعا درست نیست ک بری خونش دوستم میگ اگ بگم نمیام فک میکنه بهش اعتمادندارم وکات میکنه منم نمیتونم دل ازش بکنم. توی دوراهی بدی گیرکردم نمیدونم چیکارکنم. توروخداهرکی میتونه کمک کنه من خودم باکسی دوست نبودم وازدواجم سنتی بوده نمیتونم خیلی راهنماییش کنم.
😤😤ای خدایا از دست این دخترا .بگو برو تا به فنات بده بعد بشین بزن تو سر خودت
اونی که واقعا دوست داره شرایط دختر رو درک میکنه نه که به خاطر همچین مسئله‌ای قهر کنه و کات کنه! اون چه عشقیه پس
به هیچ عنوان چنین کاری نکنه....
از پسرا بپرس
پسری که دوسش داشته باشه شده میاد سره کوچشون 5 دیقه ببینتش اصلا خونه ب ذهنش نمیرسه.پسری که دوسش داره ب خواستش احترام میذاره.100 درصد باهاش کات کنه.
من با یه پسری بودم که روابطش خیلی ازاد بود .دوستاش با دوست دختراشون روابطشون خیلی ازاد بود.کلا این چیزا براش عادی بود.ولی من گفتم من یه سری خط قرمز دارم.باید رعایتشون کنی.خط قرمزامو براش توضیح دادم .بی چون و چرا قبول کرد اون موقع ثابت شد بهم که دوسم داره
ابدا تا وقتی که از ته دل راضی نیست نره، حتی بقیمت تموم شدن رابطه
رابطه دوستی خواسته دونفر مهمه
این پسر یه خوبی داره یه عیب، خوبیش اینه که رک و راست گفته هدفش ازدواج نیست، عیبش اینه که ظاهرا فقط دنبال مسأله جن سی هست
دوستت قبول کرده باهاش باشه، ولی بهتره زودتر تموم کنه، چون مساله خونه رفتن براشون تبدیل به دعوای فرسایشی میشه
پسری که خونه دعوت میکنه یه جای کارش میلنگه
پسری که میگه دوست دارم ولی پیشنهاد ازدواج نمیده و نمیاد جلو یه گیری داره...عملا دختره رو برا ازدواج انتخاب نکرده
پسرا اینو پتک میکنن میکوبن تو سره دخترا که ارههه تو اعتماد نداری ب من.که دختره کوتاه بیاد.بهش بگو اصلااا زیره بار نره.اصلاااا.پسره اگه گفت اعتماد نداری ب من دوستت بگه بحث اعتماد نیست .بحثه ارزشه.درست نیست من بیام خونتون.
نه .من نخواستمش.اون خیلی دوسم داشت.ولی من خانوادم فهمیدن دوست پسر دارم و اوضاعم خیلی خراب شد و با خودم صادقانه فکر کردم دیدم این اصلا ب خانوادم نمیخوره کع بخوام ب خاطرش تو روی خانواده وایستم و خودمو ب خطر بندازم.کات کردم باهاش.با اینکه سخت بود برام .اوایل اذیت شدم بعدش اوکی شدم دگ.اونم خیلی گناه داشت چون واقعا دوسم داشت.ولی من کلا اعتقادم اینه باید با عقلت بری جلو هرچقدرم که قرار باشه اذیت بشی
