2777
2789
عنوان

ازدواج

| مشاهده متن کامل بحث + 433 بازدید | 31 پست
نمیدونم دگ مشکلش چیه وقتی حضوری میاد پیشت و جواب نمیده

البته میدونم ک احتمال زیاد خانوادش یه کارشکنی هایی میکنن

ولی خودش کاری به خانوادش نداره و فک میکنم مستقل کار خودشو میکنه

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خوب چرا طلاق گرفتید؟ دلیل اصلیش چی بود؟

من حس می کنم شما کمی افسردگی دارید و شخصیت وسواسی و وابسته دارید، درسته؟


بنظر من خانمتون داره صبر شما رو امتحان می کنه، 

با این چیزهایی که تعریف کردید به زودی صبرتون تموم میشه و احتمالا شروع به فحاشی به خانمتون می کنید 


یکبار دیگه بهش درخواست بده و براش وقت بزار مثلا یک هفته .بعد یک هفته اگه باز هم جوابی نداد دیگه باهاش سر سنگین باش و هیچ حرفی در این رابطه پیش نکش .فقط مکالمه تون کوتاه و در رابطه با بچه باشه.شاید اینطوری دلتنگ ابراز علاقه تون بشه و خودش پیشقدم شد . 

خوب چرا طلاق گرفتید؟ دلیل اصلیش چی بود؟ من حس می کنم شما کمی افسردگی دارید و شخصیت وسواسی و وابسته ...

دست شما درد نکنه واقعا

چرا بایستی فحاشی کنم؟!!!

واقعا نمیدونم از گفته های من چ برداشتی کردید ولی واقعا از این لحاظ ک دوسش دارم و عاشقشم و وابسته ش هستم درسته

اخه چکار کنم دیوونشم 

ولی در عمرم به کسی فحاشی و بی حرمتی نکردم و انشاا... نخواهم کرد

شما بشین درست باهاش صحبت کن 

بهش خیلی رُک بگو ک دوسش داری بگو منتظر جوابی بگو یکماه   فرصت مناسبی بوده ک تصمیم بگیری 

بگو تا آخر هفته یه جواب درست بهم بده ک بدونم قصدت چیه 

اگر بعد یه هفته همچنان ب کار خودش ادامه داد 

باهاش سرسنگین باش خودتو مغرور بگیر 

ن اینکه  دعوا اینا کنیاااا 

ولی اینقد خودتو مشتاق نشون دیگه   مغرور جذاب بمون  واسش  میاد سمتت

دست شما درد نکنه واقعا چرا بایستی فحاشی کنم؟!!! واقعا نمیدونم از گفته های من چ برداشتی کردید ولی و ...

همین دیگه زیادی دوسداشتنش رو نشون دادید فاصله گرفته ی مدت سرد رفتار کنید تصمیم نهایی رو زودتر میگیره خودش میاد سمتتون

خیلی هم عالی ولی میشه بپرسم به چه دلیلی جدا شدید؟ مشکل چی بود

بالاخره خانمم در مقابل با دخالتهای خانوادش در زندگی نتونست مدیریت درستی داشته باشه و در اون برهه تحمل نکرد و بین من و خانواده خودش ،اونا رو انتخاب کرد و الان متوجه شد ک اشتباه کرده و درد و دلی ک با من داشت همینو گفت ک همه اطرافیا ولش کردن و همه سر زندگیهای خودشون هستن

وییییی چه صبری داری داداش دوباره مطرح کن 

بخدا نمیدونی چقدر خودمو سبک کردم و غرورمو له کردم و بهش گفتم برگرده

خود نامردش میدونه چقدر دوسش دارم 

اونم دوسم داره ولی من بیشتر دوسش دارم با اینکه خیلی اذیتم کرده

ولی بی معرفت خودش دیگه نباید راضی به این همه له کردن غرورم باشه

هر چند ک عقیدم اینه ک برای حفظ زندگی هر کاری باید بکنم

بالاخره دختری داریم

پدر و مادر هم تا جایی ک مقدور باشه باید خودشونو برای بچه هاشون فدا کنن

بخاطر خدا

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز