شب یلدام زهرم شد بهش گفتم میریم اول خونه مامان تو بعدش خونه مامان من ولی مامانش میخواست بره خونه دایی شوهرم به ماهم گفت شما هم باید بیاین شوهرم نه برداشت نه هیچی از من سوال کرد گفت ارع ماهم میایم اونجا اصلا فکر نکرد من بیچاره هم دل دارم همونجور که اون میخاد پیش فامیلش باشه منم دوس داشتم شب یلدام پیش دایی های خودمو ومامانم باشه