2777
2789

دوستان من سه سال پیش بااختلافات شدیدی که بین خونواده شوهرم ومن به وجود اومد خونواده ام فهمیدن اومدن منو باخودشون بردن خونشون گفتن یا خونه اتو جدا میکنی یاطلاق به شوهرم گفتن بعد از یک ماه شوهرم رفت خونه اجاره کرد رفتیم سر خونه زندگیمون ولی واقعا من هم روحم جسمم اسیب شدیدی گرفتمم خیلی اذیتم کردن هم خواهرشوهرام هم مادرشوهرم ولی همه رو بخشیدیم چسبیدم به زندگیم حالم خداروشکر خوب شد ولی یاداوری گذشته داغونم میکنه

خدایا شکرت که دراین همه هیاهو روزگارمن هنوز آروم آرومم

اینجاس که خونواده من اصلا نه خبر داشتن از ناراحتیامون نه دخالتی بخدا فقط اون اواخر مادرشوهرم زنگ میزد بیاین قضیه رو حل کنین حالا شوهرم هرروز میگه بابات بااومدنش زندگیمونو خراب کرده 

خدایا شکرت که دراین همه هیاهو روزگارمن هنوز آروم آرومم
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

دوستی

لپیا | 9 دقیقه پیش
2791
2779
2792