اصن انگار دوسش ندارم نازش نمیکنم لگد میزنه ذوق نمیکنم باهاشم توشکمم حرف نمیزنم حیلی نگرانم ک بعدبه دنیااومدنشم همینجورباشم
همش به این فکرمیکنم که این اخرش رفتنیه مث همه ی ادما که تنهام گذاشتن اینم یروز میره سمت زندگیش ومنوفراموش میکنه
اصن انگارواسم مهم نیست
خیلی نگرانم ک نکنه دوسش نداشته باشم