تاپیکی که نویسنده میگفت مادرشوهرش تو عروسی خواهر شوهرش به مامانش و همسایه مامانش تعارف نزده بود واسه مراسم بعد از شام، مامانش اینا هم تو راه پله موندن و نویسنده رفت با خانواده شوهرش دعوا کرد، آخرش چی شد؟ آدرس تاپیک دوم اش را دارید؟
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
چه مادرشوهر بدجنسى یکى به اسم محیا دیروز تاپیک زد که زگیل تناسلى داشته تو عقد همه چى کوفتش شده و ترسیده گفت اخر شب میام میگم ولى ترکونده اونو نفهمیدین چى شد
محیا که خودشو درمان کرده بود شوهر بیچاره ش ازش گرفته.حالا نمیره به شوهره بگه از من گرفتی 😕.ولی قرار بود بفرستش دکتر.خودشم یه امپولی زده بود که دیگه نگیره
خداوندا کاری کن دانسته یا ندانسته چیزی را که میشکنم دل کسی نباشد...