از پنج شنبه ک داشتم دغ میکردم از حرفایه زنیکه
امروز با دخترم رفتم خونشون الکی بهونه کردم گفتم درمانگاه اومده بودیم
دخترم به مادربزرگش گفت تو سخن چینی همش حرف بد میزنی لاهافه ما خوشگله تو بد میگی انقد حالشو گرفتتتتت خدایا شکرت انقد اروم شدم چند روز بود قلبم درد میکرد قشنگ حالش جا اومد
کاش منم میگقتم مگه لاهافمونو به شما میدیم که خوشت نیاد کااااش
دفه بعد یادش میدم اینم بگه