نامزد من یکماه پیش رفت آستارا ما کرجیم بهم گفت کار داره باید بره منم گفتم باش
الان یه ماهه اونجاس بهش گفتم کی میای گفته بود بیستم
بهم گفت بیستم رفته ترمینال ماشین و اتوبوس هیجی نبوده روز بعدش هم همینطور
بهم گفت امروز صبح یه ماشین پیدا کرده باهاش میاد
ولی الان داره به کاراش میرسه و عین خیالشم نیست
ازشم دلیلشو میپرسم میگم مگه از قصد نیومدم درکم کن خب
منم دلم شکسته😭کارش دارم خیلی دلم براش تنگه
هرروز میگه میام بعدش نمیاد😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭