من یه بار رفتم دکتر دکتر قبل من اومد بیرون به یه مریض دیگه سر بزنه من تنهایی رفتم تو اتاق وصاااف نشستم رو اولین صندلی ای که سرراهم بود
آخه خیلی استرس داشتم توجه نکردم کجا نشستم بعد شروع کردم چیزایی که به در دیوارش زده بود بخونم خیلی ریلکسسسسسس وهی میگفتم خودمونیم این دکتره چقدر درآمد داره که صندلی مریضش انقد نرم وباحاله
یهو زنعموم درو بازکردکه بگه یه سوال براش بپرسم چون خودش یادش رفته بود بعد دیدم داره میگه وااااای پاشو چرا رو صندلی دکتر نشستی
یعنی تا خود خونه غششششش کرده بودیم از خنده
دکتره هم نفهمید ولی بعد منشیِ نامردش بهشوگفت😬