دیشب با مادرم کار داشت با مادرش اومد خونمون من نشسته بودم گوشی دستم بود، داشت در مورد پوستش و دکتر و اینکه چرا صورتش جوش میزنه میگفت.
یهو همچین محکم انگشت اشارش و کشید رو گونم لپم سوخت
بهش گفتم چرا همچین میکنی، بعد دیدم انگشتش و کشید رو شلوار مادرش که مشکی بود مثلا ثابت کنه من کرم میزنم وگرنه پوستم خوب نیست و با کرم میپوشونمش. من کلا از این حرکتش هنگ کرده بودم😟
چه حسود
!😐😐😐😐
عقده ایه یارو اه خاک عالم😑😐
همش انگشتش و رو پارچه کشید دید هیچ رنگی نداد خیلی مسخره یه لبخند زد گفت عه تو واقعا کرم نمیزنی به تویی که انقد میمالی به صورتت نمیاد😐
کرونا همرو دیونه کرده شفاش بده
وا مشکل روانی نداره احیانا
من فقط ی مداد و ریمل میزنم نمیدونم منظورش چیه دقیقاااا
چی بهش بگم خودشو جمع کنه بیشعور
وا چقد پرووه چرا نشستیش؟باید تاالان خشک میشد ها
یاد ناظم کلاس 11 افتادم خیلی اغده. ای بود من پوستم صاف و سفید بود هرروز گییرمیداد با ی کاغذ محکم میکشید رو لپم. باز ضایع میشد از روهم نمیرفت خاک برسر خوب شد 2 ماه تو مدرسمون بود وگرنه. یکیمون اون یکیمونو میکشت😁😁
من تا حالا دختر عموم رو جايي ببينم نميشناسم با اينكه تو يك شهر زندگي ميكنيم ولي اصلا اصلا رفت و آمد نداريم
