از سال ۹۶یه روز خوش ندیدم بدبختیام شروع شد مامانم زوریمنوداد به کسی ک نمیخواستمش (نگید هیچی زوری نمیشه برادراش خواهراش مادرش ریختن سرم گفتن قبول نکنی مادرت یه بلایی سرش بیاد بیچارت میکنیم ) منم ۱۸سالم بود میخواستم فرار کنم ولی ترسیدم نشد روز بله برونم گریه بود عقدم گریه بود عروسیم گریه بود بعد عروسیم کم کم شوهرم فهمید واقعا نمیخواستمش چند نفرم بهگوشش رسوندن اصلا نمیساختیم باهم الانم یکسالو نیمه خونه بابام میگم میخوام مهریمو ببخشم خسته شدم زودطلاق بگیرم نمیراره میگم طلاهامو بده باهاش ماشین بخرم نمیزاره میگم حداقل یه تیکشو بده نمیده خسته شدم نفرت دارم ازش ولی جایی رو ندارمبرم چیکار کنممممم خیلی خستم تقصیر من تو این همه بدبختی چی بود 😭😭
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
از اونور میگین مادرتون زوری داد از اینور میگین ریختن سرتون و مادرتون رو تهدید کردن
مهدی جونم من دوشب قبل از رفتنت برات کلید ساختم با جا کلیدی قلب که دیگه پشت در نمونی وقتی من و آدلیا نیستیم تورو خدا فقط یه بار کاش از این کلید استفاده میکردی 😭مهدی یادته تولدت سال ۹۱ دم دانشگاهت بادکنک باد میکردم ماشینت رو تزیین کردم همه فکر میکردن خل شدم .مهدی جونم آدلیا دلش هوات رو کرده بیا و بهش بگو خدا اجازه داده دوباره بیای پیشمون و شبای سه نفره مون تا ابد تکرار بشه بیا تورو خدا😭😭
منم ۱۸سالم بود ازدواج کردم ولی مامان بابام دخالت نکردن اول با همسرم دوست بودم بعدا اومد خواستگاری منم قبول کردم
واقعا چرا بعضی از پدر مادرا این کارو میکنن
این روز ها دلم بیشتر از هرروز بی تاب شماست درمان این حال خرابم انتهای راه شماست و انتهای راه شما یعنی شهادت دنیا و تمام لذت هایش هم بماند برای اهلش من اهل دنیا نیستم ... حرف دل به برادرم جهاد. تو همان شهید شاهد بی قراری هایم هستی .. دوستت دارم رفیق 💗
شکایت واسه نفقه و مهریه کنید.اگه بیشتر از شش ماه بلاتکلیف هستین دادگاه خودش طلاق میده واسه طلاها هم راحت میتونین شکایت کنید
مهدی جونم من دوشب قبل از رفتنت برات کلید ساختم با جا کلیدی قلب که دیگه پشت در نمونی وقتی من و آدلیا نیستیم تورو خدا فقط یه بار کاش از این کلید استفاده میکردی 😭مهدی یادته تولدت سال ۹۱ دم دانشگاهت بادکنک باد میکردم ماشینت رو تزیین کردم همه فکر میکردن خل شدم .مهدی جونم آدلیا دلش هوات رو کرده بیا و بهش بگو خدا اجازه داده دوباره بیای پیشمون و شبای سه نفره مون تا ابد تکرار بشه بیا تورو خدا😭😭