کناره یه شهرستان کوچیکه که شوهرم میگه بریم اونجا زندگی کنیم و اونجا میخواد یه کار راه بندازه که میگه مطمئنم خیلی خوب پیش میره ولی ما الان اصفهانیم.من اینجا دانشگاه دارم البته پیامنور.من اینجا خیلی میتونم پیشرفت کنم.من اینجا آزاد ترم مخصوصا از نوع پوشش.ولی اونجا نمیتونم اونجوری ک بخوام زندگی کنم به هرحال شهرکوچیک تره...
هرچی بش میگم بدش میاد و ناراحت میشه منطق نداره چیکارش کنم😢
اینجاهم کاربراش هست ولی میگه حاضرم درآمدم کمتر باشه پیش خانوادم باشم(خانوادش والا همش اینجان)
خب مگه از قبل توافق نکردید؟
قبل عقد چرا این چیزا رو توافق نکردی دختر
یجور راضیش کن که نری والا منک شهر کوچیکم دلم میره کی نقل مکان کنم
من که عمرا آینده و پیشرفتمو محدود نمیکنم
زیر بار نرو
ماهم سه ساله سر این مسئله بحث داریم
من نرفتم،چون روزاول وتو جلسه خاستگاری بهشون گفتم من نمیام اونجا برا زندگی وایشون هم گفت خاطرت جمع نمیریم ،الان اما خانوادشون انتظار دارن ما بریم اونجا برا زندگی
خب این چیزا که زوری نمیشه بگو زندگی مشترکه باهم تصمیم میگیریم
منم ۶ سال پیش ازدواج کردم و همزمان دانشگاه قبول شدم از روستا تا شهرستان ۲۰ دقیقه راه هروز رفتم یه ساله تموم شده و دوماه دیگه برمیگردم شهر زندگی کنم ولی بخاطر همین روستا و کار همسرم بهترین خونه رو برام تو شهرستان ساخته و میرم که هم زندگی کنم و هم کسب کار راه بندازم ۶ سال تو زیر زمین کنار مادر شوهر سخته ولی میرزه الان یه ابنبات خوشمزه هم داریم بنیامین مادر
برات ارزوی موفقیت می کنم
