سلام
این داستان زندگی یکی از فامیلای ماست. زن و شوهر بعد از ۱۲ سال ازدواج بچه دار نشدند. هر دو هم تحصیلکرده و شاغل هستند. یه نوزاد پسر رو به سرپرستی میگیرند که حدود ۵ماهش بوده. از همون اول هم خیلی بهش عشق و محبت میکنند. یجوری که انگار بچهی خودشونه و اطرافیان هم این حسو میگیرند.
به گفتهی خود زن و شوهر از روزی که این بچه وارد زندگیشون میشه خیلی زندگیشون پربرکت میشه. تو کار پیشرفت میکنند، خونه بزرگ میخرند و دوسال بعد خانوم باردار میشه و یه پسر به دنیا میاره.
این خانواده همیشه تو فامیل نمونهی یه خانوادهی خوشبخت و باسواد و بافرهنگ هستن. پسرا هر دو درس خوندن و امسال هم پسر اولیه عقد کردش.