من مامانم افسردگی داره از بعد مرگ بابا بزرگم بیشتر شد همش سر چیزای الکی گیر میده جنگ درست میکنه چرا فلانی اینجوری گفت چرا اینجوری کرد حالا طرف کاریم نکرده این ب دل میگیره همش ب بابام میتوپه دعوا میکنه بحث میکنه لج میکنه ناهار شام نمیخوره یدفه ۱۰ تا قرص خواب میخوره دوسه رور کامل میخوابه همش منگه از بس قرص خواب میخوره دارو مصرف میکنه برا سر درد و افسردگی یدفه میگه نمیخوام بخورم لج میکنه و بدتر میشه یدفه با یکی خوبه فرداش باهاش لج میشه تعادل نداره همش مامیخوایم مهمون دعوت کنیم بااینکه عروسی کردیم ولی نمیذاره مهمون دعوت کنیم خونمون همش میگه ای ول کنا حوصله داری بیان بریزن و برن ولشون کن یا ب خواهرم میگه حق نداری بچه بیاری من جمعت نمیکنما رو زندگی منو خواهرم تاثیر میذاره با مشاوره هاش .بابام ک دیگه طفلک بریده از دستش کوچکترین حرفی ک بهش میزنه پیش داماداش بهش میتوپه دعوا میکنه ضایش میکنه اینقد با دلش راه میاد الان چند روزه همش قرص میخوره میخوابه نه ناهار نه شام نه صبونه هیجی درست نکرده اخلاق نداره عصبیه ب خودش نمیرسه بابام هیچی نمیگه طفلک کلی هم خرجش میکنه دیروز یه تومن بهش همینجوری داده دو سه روز پیش براش ۷ تومن گوشی خریده امروز میخواست ببرتش فروشگاه خرید کنن ولی باز عین طلباکاراس.انگار زن صیغه ایه همش اصراف میکنه دلش نمیسوزه گوشت کیلویی چقد از فریزر درمیاره میریزه جلوی گربه های جلو در خونشون.ماهم دیگه کلافه شدیم بابامونو پیر کرد عین بچه لجم میکنه هیچی نمیخوره کاش مشکلش جسمی بود ادمایی ک روانشون مشکل داره اطرافیانشون هم مریض میکنن میترسیم ببریمش یه دکتر دیگه هی دارو عوض کنن بدتر بشه دکترم نمیاد اخه بدبختی چیکار کنیم ما هیچکسم نداریم ب خاطر اخلاقش همه سرد شدن باهامون خوب میشه ینی؟؟؟؟کسی بوده اطرافتون اینجوری باشه بعد خوب شده باشه؟؟؟؟؟اینایی ک گفتم همش بخاطر افسردگیشه 😭😣