وااایییی ازالان حالم بده که قراره بریم طبقه پایین اونا زندگی کنیم ۷سال از ازدواجمون میگذره
نرو مگر اینکه دیگه هیچ چاره ای نداشته باشی..
اووووف اوایل افتضاح بود انتظارا زیاده
شوهرم پشیمونه
منت رو سرمونه
نه سخت نبوده برا من، من 7سال طبقه پایینشون زندگی کردم
خداصبرات بده
من طبقه بالام
عزیزم بستگی به شخصیت خودت و خانواده شوهرت داره اگه از کاه کوه می سازین دنبال حاشیه ای ومرزمشخص خودت نداری نرو اگه قوی هستی ومثبت اندیش برو
به نظر من هر چقدر عروس و مادرشوهر باهم خوب باش بازم خوب نیست تو یه ساختمون باهم زندگی کنن همین طور برعکسش
اخه میخوایم انشاالله خونه بسازیم بعد مجبوریم چندسال بریم اونجا تاخونمون آماده بشه ولی احساس میکنم اونجابرم خفه میشم چون نمیتونم زیاد مادرشوهرمو تحمل کنم😭😭😭😭
ازایناست که توروز شصت باربیاد خونت و هی بپرس کجابودین کجارفتین دیشب که شام فلان داشتین
اگه مجبوری بری باید صبر داشته باشی چشم و گوشت رو ببندی که کار خیلیییی سختیه
نزارید حاشیه زندگیتون شما رو از هدفتون دور کنه ولذتشو ازتون بگیره هدفتون خونه دار شدنتونه وحاشیه مادرشوهرتون.
باخودتون همش تکرار کنید این نیز بگذرد
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز