ما هم یه صاحبخونه داشتیم خونه کنارمون زندگی میکردن، میومد میگفت ناهار چی دارین دخترم غذامون دوس نداره، بعد یه بار کشک و بادمجون دادم بهشون، بفرداش دختر پرروش گفت مامانم گفته نگاه کنین مردم همه چی میخورن ما که هر روز برنج میپزیم شماها ناز میکنین، وای من انقدر بهم برخورد، آخه ما ده برابر اونا خرج میکردیم، و اونروز کلاس داشتم. یه بار دختر 18 سالشو شب اومد گذاشت خونه ما و خودشون رفتن روستا مهمونی، منم فرداش که دختره رفت، بعدازظهرش که برگشت هر چقدر زنگ زد جوابشو ندادم، دیدم زنگ زده تو حیاط به مامانش که دیگه پاشین بیاین و... خلاصه روشونو با کم محلی کم کردم
بنظرم به روش نیارخودتو خراب میکنی یه خونه جدا دوراز خونه مادرشوهرت بگیر راحت میشی
استارجان قطعا من هم مث تو ناراحت میشدم ،اما خودم به اونهایی که دل بزرگی دارن غبطه میخورم
عزیزم مهم نیست اصلا
زندگی بدی هایی یه وقت ها رو میکنه برا ادم که ادم میگه کاش مشکلم این چیزها بود
که البته خدا اون روز رو برا هیچکس نیاره ،منظورم اینه وسه چیز به این کوچیکی اعصابمون و زندگیمون رو داغون نکنیم خیل یبهتره
حالا من یه سوال دارم خورد کن برقی دارم ولی چرخ گوشت ندارم میشه مگه نخودو با خورد کن برقی دخورد کرد برای فلافل؟؟
منم همینطوربود مادرشوهرم چای ساز وابمیوگیرم روخراب کرد ولی الان که دوریم من کجا اون کجا روحم راحته که نمیبینمش
اره شاید مشکل خاصی نباشه😔
ولی چرا اطرافیان ادم رو درک نمیکنن زندگیشونو راحت نمیزارن بخدا کلافگی و خستگی داره
چرا نباید ب خودم بگه ب شوهرم بگه اصلا نمیگم چون این وسایلو من خریدما! میگم خانوم خونه منم! وسایل اشپزخونه رو من استفاده میکنم اینا دست منه
این حساب نکردن من نیس؟ وقتی ب شوهرم میگه بیام خونتون با فلان وسایلت اینکارو دارم یا بگه اینارو ببر با وسایلت انجام بده حساب نکردن من نیس؟
این خرکت ینی صاحب اختیار پسرمونه! توام هرچی ما دستور بدیم باید انجام بدی!
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
7 ثانیه پیش
8 ثانیه پیش
8 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
